شهرستان مرودشت یکی از شهرستان های استان فارس ایران است. مرکز این شهرستان، شهر مرودشت است. شهرستان مرودشت در شمال شیراز واقع شده و آب و هوای آن در نواحی کوهستانی سردسیر و در سایر نواحی معتدل است. کاوش های علمی تاریخی نشانگر آن است که هزاران سال پیش از آنکه داریوش تپه سنگی را بر دامان کوه رحمت برای احداث کاخ های خود انتخاب کند، اقوام متمدن در دشت وسیع مرودشت می زیسته اند. ویرانه های شهر باستانی استخر و تخت جمشید بخشی از تاریخ این شهر را به نمایش می گذارند.
کاروانسرای مائین
کاروانسرای مائین که در حومه شهرستان مرودشت ،در روستایی به نام مائین واقع شده است و احتمالاً متعلق به اواخر عهد صفویه می باشد. بنا دارای یک حیاط مرکزی است که چهار طرف آن را چهار ایوان با دهانه قوسی نیز احاطه کرده اند و در هر طرف هم اتاق هایی با رواق های سنتی دیده می شود. مصالح به کار رفته در آن ملات ساروج یا آهک ، آجر و سنگ است که طرح را به دو شکل منظم و تراشیده و بدون تراش در ازاره ها و کف فرش حیاط مرکزی به کار برده اند. درون دیوار اتاق های بنا بخاری تعبیه شده است که از مشخصه های معماری عصر صفوی است. این کاروانسرا که به سبک ساختمان های واقع در دشت ساخته شده است سال ها مورد استفاده بوده و به لحاظ استقرار در مسیر ورودی اقلید ،آباده و اصفهان در دوره های قبل مکرر تعمیر و بازسازی شده است. این اثر در تاریخ ۱۳۸۵/۰۶/۲۰با شماره ثبت ۱۶۰۷۲ در فهرست آثار ملی قرار گرفته است. محل دقیق آن در شهرستان مرودشت، بخش درودزن، دهستان ابرج، ۳۰۰ م شمال غربی روستای مائین قرار دارد.
آتشگاه های هخامنشی
اطلاعات دقیقی از دین پادشاهان هخامنشی در دست نیست. اما می دانیم که آئین زرتشت یا لااقل تقدس آتش در این دوره وجود داشته است. بقایای این اعتقادات را می توان در گوشه و کنار فارس یافت. این یادگارها را نمی توان آتشکده نامید، چرا که دارای خصایص معماری رایج در آتشکده ها نیست. آنها مکان¬هایی برای روشن کردن و عبادت آتش بوده اند و به همین دلیل "آتشگاه" خوانده می شوند. چنانکه گفته شد هخامنشیان جایگاههایی در هوای آزاد و نقاط مرتفع به نام آتشکده و عبادتگاه داشته اند که ورود به آن برای همه آزاد نبوده است. هنوز هیچیک از این نقاط مرتفع هخامنشیان به درستی شناخته نشده است. اما برخی آثاری باقی مانده می توانند نشانه هایی راهگشا باشند. قدیمترین آن که احتمالاً مقدم بر سلطنت اولین پادشاه پارس بود، همان است که در نقش رستم ، نزدیک تخت جمشید بوده است. در کمترين فاصله از محوطه نقش رستم، در دو سوى کوه حاجى، دو برج سنگى کوچک متعلق وجود دارد که از سنگهاى کوه تراشيده شدهاند. بر بالاى اين دو برج، گودالهايى موجودند که محل آتش بوده است. اکنون از آتشکده مزبور ، جز دو آتشگاه مجاور هم دیده نمی شود وقدری بالاتر در بالای کوه ، هفت آتشگاه دیگر هست که چهارتای آن دو به دو قرار گرفته و سه تای دیگر تک هستند که احتمال نمی رود به قدمت اولی¬ها بوده باشند. اما به طوری که کریستین سن می گوید: آتش جاودان باید جایی داشته باشد که از گزند زمان در امان و محفوظ بماند. و بدیهی است که در آن جا و یا در نزدیکی آن آتشکده ای بوده که دو آتشگاه نامبرده از منضمات آن بوده و آتش لازم برای انجام مراسم عمومی را از آنجا می آورده اند. دومین آتشکده هخامنشی بر حسب تاریخ که اخیراً شناخته شده، آن است که در پاسارگاد ، پایتخت کوروش بزرگ بوده و از آن جز دو صفه سنگی که در نزدیکی بستر رودخانه واقع شده چیزی باقی نیست و این پایه های آتشگاه ، متعلق به آتشکده ای است که در فاصله صدمتری آن ساخته شده و اکنون اگر چه از خود آن اثری باقی نیست، دسته کم صفه ای که ساختمان روی آن قرار داشته دیده می شود. این اثر در فاصله 1500 متری از کاخ اختصاصی کوروش، در قسمت شرقی دشت مرغاب قرار دارد. در این مکان دو تخته سنگ بزرگ سفید در مجاورت تپه کوتاه خاکی به فاصله 9 متر از یکدیگر قرار گرفته اند. این دو تخته سنگ را آتشگاه یا قربانگاه پاسارگاد می دانند. در ساعات معینی ، آتش توسط مغان به آتشگاهها آورده می شده است. زیرا مراسم مربوط می بایستی در هوای آزاد انجام شود و بعد از اتمام کار دوباره آن را به آتشکده بر می گردانده اند. مجموع ساختمان آتشکده و آتشگاههای مربوط با دیواری که اثر آن باقی است، محصور بوده است.
نقش رستم
نقش رستم نام مجموعهای باستانی در روستای زنگیآباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصله ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطه باستانی یادمانهایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده است زیرا آرامگاه چهار تن از شاهنشاهان هخامنشی، نقش برجستههای متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقشبرجسته ویران شدهای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دوره ساسانی، محوطه نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته است. در گذشته، نام این مکان سهگنبدان یا دوگنبدان بوده است که در بین مردم منطقه، به نامهای کوه حاجیآباد،کوه استخر یا کوه نِفِشت نیز خوانده میشد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بین رستم، پهلوان شاهنامه و سنگ نگارههای شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد. قدیمیترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دوره عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به تصویر کشیده بود ولی بعدها در دوره ساسانی، بهرام دوم بخشهایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید. کعبه زرتشت بنای سنگی و بُرج مانند موجود در این محوطه است که به احتمال زیاد در دوره هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشدهاست؛ بر سه گوشه این بنا دو کتیبه از شاپور اول و کرتیر نوشته شده است که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمهای در سینه کوه رحمت کنده شدهاند که متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم هستند که همه آنها از ویژگیهای یکسانی برخوردارند. از میان پادشاهان ساسانی اردشیر بابکان نخستین کسی است که در این محوطه، سنگ نگارهای تراشید. وی در حال دریافت حلقه قدرت از دست اهورامزد به نقش کشیده شدهاست. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنههای تاجگذاریشان یا شرح نبردها و افتخاراتشان را بر سینه کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرش شاپور دوم نقشبرجستههایی را در کنار نقش برجستههای همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته است.
آتشگاه پاسارگاد
از آن جز دو صفه سنگی که در نزدیکی بستر رودخانه واقع شده چیزی باقی نیست و این پایه های آتشگاه ، متعلق به آتشکده ای است که در فاصله صدمتری آن ساخته شده و اکنون اگر چه از خود آن اثری باقی نیست، دسته کم صفه ای که ساختمان روی آن قرار داشته دیده می شود. این اثر در فاصله 1500 متری از کاخ اختصاصی کوروش، در قسمت شرقی دشت مرغاب قرار دارد. در این مکان دو تخته سنگ بزرگ سفید در مجاورت تپه کوتاه خاکی به فاصله 9 متر از یکدیگر قرار گرفته اند. این دو تخته سنگ را آتشگاه یا قربانگاه پاسارگاد می دانند. در ساعات معینی ، آتش توسط مغان به آتشگاهها آورده می شده است. زیرا مراسم مربوط می بایستی در هوای آزاد انجام شود و بعد از اتمام کار دوباره آن را به آتشکده بر می گردانده اند. مجموع ساختمان آتشکده و آتشگاههای مربوط با دیواری که اثر آن باقی است، محصور بوده است. این آتشگاه از مجموعه آتشگاه های هخامنشی است.
تخت جمشید
تخت جمشید که با نام پارسه، پرسهپولیس و پرسپولیس هم شناخته میشود، آیینهای از تاریخ و فرهنگ کهن ایران زمین به شمار میرود که به دستور داریوش بزرگ در سال 518 ق.م و با حدود 125000 مترمربع وسعت، بهعنوان یکی از شاهکارهای معماری زمان خود در سطح جهان ساخته شد. علاوهبر آن یکی از جاهای دیدنی شیراز به شمار میرود. تخت جمشید درواقع اوج ظرافت و خلاقیت هنرمندان ایرانی در بهکارگیری فرهنگ مردمان مختلفی چون مصریها، بابلیان، یونانیها، مادها و ارمنیهاست که تحتسلطه و فرمان هخامنشیان بودهاند. هدف داریوش از ساخت این بنا آن بود که پایتختی در امپراطوری خود احداث کند که نظیر نداشته باشد و برای این کار، جلگه وسیع مرودشت با پیشینه تاریخی کهن را انتخاب کرد. علت نامگذاری تخت جمشید به «پارسه»، قوم پارس بودهاند که هخامنشیان رهبری آنان را بر عهده داشتند. آنان به اقامتگاه خود پارس میگفتند، جایی که یونانیان آن را پرسیس مینامیدند و امروزه آن را فارس خطاب میکنیم.
در سنگنوشتهای که از خشایارشا بر جرز درگاه ورودی دروازه ملل باقی مانده و همینطور طبق برخی لوحههای عیلامی، نام اصلی تخت جمشید باعنوان «شهر پارسه» یاد شده است. گفته میشود در زمان ساسانیان هم این بنا را صد ستون و در دوره اسلامی آن را «چهل ستون»، «چهل منار» و «تخت حضرت سلیمان» مینامیدهاند؛ اما بعدها بهدلیل آن که مردم اطلاعی از سازنده این مجموعه نداشتند، آن را به جمشید، پادشاه باستانی نسبت داده و نام «تخت جمشید» را بر آن نهادند. روایات مختلفی درباره به آتش کشیدن تخت جمشید وجود دارد. بعضی بر این باور هستند که اسکندر مقدونی به قصد انتقامجویی شکست قبلی یونان و تحقیر ایرانیان، اقدام به این کار کرد. برخی دیگر میگویند معشوقه اسکندر در حالت مستی در بزمی که به مناسبت پیروزی یونانیان در تخت جمشید برگزار شده بود، به اشتباه پردهای را به آتش میکشد که سبب ویرانی این یادگار کهن میشود.
در قسمت ورودی تخت جمشید، پلکان دو طرفهای وجود دارد که زمان خشیارشا در ضلع غربی این بنا ساخته شده است. هر طرف این پلکان 111 پله دارد که بهدلیل قرینه بودن، از شاهکارهای بزرگ معماری قدیم بهشمار میروند. پس از گذر از پلکان ورودی، به دروازه باشکوه ملل یا دروازه خشایارشا میرسید که بهدلیل ظاهر خاص خود، شهرت جهانی دارد. هر ضلع از این تالار مربعی، 24.75 متر طول دارد و مساحت آن 612.5 مترمربع است. درگذشته وسط این تالار چهار ستون وجود داشت که هماکنون سه ستون آن باقی است. ارتفاع هر ستون، بیش از 16.5 متر و ارتفاع هر کدام از درگاههای شرقی و غربی 10 متر و عرض آن 3.82 متر است. در درگاه غربی، دو گاو بسیار بزرگ و بر دروازه شرقی، دو گاو عظیمالجثه بالدار با سر انسان به چشم میخورند. این موجودات، نشانگر افسانههای متاثر از آشوریان است و عظمت امپراطوری هخامنشی را نشان میدهد. اگر به چهره این گاوها دقت کنید، متوجه ریشهای بلند و مستطیل شکلی میشوید که با غنچه نیلوفر آبی و گلهای دوازدهپر تزیین شدهاند. بالای این درگاهها هم کتیبهای به زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی حکاکی شده.
یکی از زیباترین کاخهای مجموعه تخت جمشید، کاخ آپادانا است که ستونها و پلکان شگفت و بینظیر آن هنوز پابرجا هستند. ساخت کاخ آپادانا زمان داریوش بزرگ آغاز شد و پس از 30 سال و در دوره فرمانروایی خشایارشا به پایان رسید. این بنا درگذشته یک تالار مرکزی، سه ایوان در شمال، غرب و شرق، چهار برج در چهارگوشه بیرونی تالار و چند اتاق نگهبانی داشت. تالار مرکزی بیش از 3600 مترمربع وسعت داشته و در هر ضلع آن 6 ردیف ستون و در مجموع 36 ستون قرار میگرفت. 12 ستون نیز در هریک از سه ایوان وجود داشت. متاسفانه از مجموع 72 ستون این کاخ، تنها 14 ستون باقی است. کاخ تچر یا کاخ اختصاصی داریوش، در جنوبغربی کاخ آپادانا قرار گرفته و از نخستین بناهای مجموعه تخت جمشید است. واژه تچر یا «طَرَز» در زبان پارسی باستان به معنای منزل زمستانی بود، هرچند مدرکی برای اثبات این که این کاخ محل اقامت زمستانی داریوش بود، در دسترس نیست. این کاخ حدود 30 متر عرض و 40 متر طول دارد. تالار مرکزی آن هم که به تالار آیینه شهرت دارد، دارای 12 ستون در سه ردیف چهارتایی است. گفته میشود قسمت جنوبی کاخ تچر زمان خشایارشا به اتمام میرسد. البته پلکان و نگارههای غرب آن متعلق به دوره اردشیر سوم است. بر درگاههای کاخ اختصاصی داریوش، میتوان تصاویری از سربازان، داریوش با خدمه و همچنین نبرد شاه و شیر دید. تزییناتی از تاج، دستبند و… با فلزات گرانبها در حجاریهای این کاخ به کار رفته بود که توسط اسکندر مقدونی و همراهانش به یغما برده میشود.
شهر استخر
شهر اصطخر ۵ قرن پیش از میلاد و ۱۰ قرن پس از آن قدمت دارد و شاهد تاجگذاریها و جشنها و شکوه بسیاری بوده و صدها هزار نفر ساکن داشتهاست و نخستین پایتخت حکومت ساسانیان بودهاست. این شهر که تا پایان پادشاهی ساسانیان از آبادترین و با شکوهترین شهرهای ایران باستان بود، توسط اسکندر ویران گشت و بعد از آن توسط اعراب تسخیر گردید و به دلیل خیزشهای پیاپی مردم علیه اعراب (از سال ۲۳ تا سال ۲۹ هجری) بارها فتح شد. این شهر مرکز ایالت کوره اصطخر بوده واین ایالت برای خود ولایتهایی داشته که یکی از این ولایتها شهربابک و روذان (در حال حاضر شهرستان انار در استان کرمان میباشد) که دارای شهرهای آبان، اناس، اذکان، رودان بودهاست و بارها در طول تاریخ بین کرمان و فارس دست به دست شدهاست. ساخته و رونق گرفتن شیراز در سالهای دهه هشتم قرن یکم هجری در زمان حکومت حجاج بن یوسف ثقفی والی وقت عراق و ایران باعث کوچ مردم این سامان به شیراز و ویرانی شهر اصطخر شد.
نقش رجب
این مجموعه که در فاصله 2 کیلومتری تخت جمشید و بر دامنه کوه رحمت حک شده است. شامل 4 نقش برجسته ساسانی: نقش شاپور در کنار درباریان، نقش تاجگذاری شاپور اول، نقش موبد موبدان، کرتیر، نقش تاجگذاری اردشیر بابکان و دوکتیبه پهلوی است. نقوش نقش رجب در فضایی به شکل نیم دایره حجاری شده اند.
مجلس اول
مجلس اول شاپور ( دومین پادشاه ساسانی ) و درباریان، این نقش برجسته در مستطیلی به طول 6 متر و عرض 4 متر در ارتفاع 1.5 متری از سطح زمین حجاری شده و در جبهه شمالی نقش رجب قرار دارد. در این نقش برجسته شاپور اول، دومین پادشاه ساسانی، در حالی که لباسی بلند و چیندار و چکمه هایی به پا و موهایی مجعد دارد، سوار بر اسبی آراسته و تنومند به همراه 9 نفر از بزرگان کشور که او را همراهی می کنند در حال حرکت است. گویا همه آن ها برای شرکت در مراسم شادی یا یک رویداد مهم آماده شده اند. روی سینه اسب شاپور 4 سطر متن به خط پهلوی ساسانی کنده شده و در کنارش کتیبه ای با همین مضمون به خط یونانی و در 6 سطر دیده می شود.
مجلس دوم
مجلس دوم تاجگذاری اردشیر بابکان ( بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی) این نقش برجسته در زمینه ای مستطیل شکل به طول 4.5 متر و عرض 2.5 متر حجاری شده و مراسم تاجگذاری اردشیر بابکان (بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی) را با 8 مرد در کنار بانوان و کودکان نشان می دهد. این نقش برجسته صحنه تاج گذاری اردشیر بابکان را به نمایش گذاشته که در حال دریافت دیهیم (تاج یا حلقه پادشاهی) از اهورامزداست. در این نقش برجسته، اردشیر بابکان در سمت چپ قرار گرفته و با مویی کوتاه و لباسی بلند و شمشیری به دست، کلاه مخصوص شاهان ساسانی (کریمبوس) را بر سر دارد. وی به منظور احترام به اهورامزدا انگشت سبابه اش را بلند کرده و با دست راست در حال دریافت تاج پادشاهیست. پشت سر شاه دو مرد دیده می شوند که یکی از آن ها مگس پرانی را بالای سر شاه نگه داشته و در تمامی نقش برجسته ها کنار شاه دیده می شود. او را از روی نقش کلاهش که دو برگ به هم پیوسته دارد تشخیص داده اند چرا که در همه نقش برجسته ها این نشانه روی کلاه وی دیده می شود. فرد دیگر به احتمال زیاد شاپور، پسر اردشیر است که دست راستش را برای ادای احترام به شاه و اهورامزدا بلند کرده و دست چپش روی غلاف شمشیر است. اهورامزدا در این نقش برجسته با یک بالاپوش بلند شبیه به اردشیر اول، تاجی کنگره دار و موهای بلند که رو شانه هایش افتاده در حال دادن تاج پادشاهی با دست راست و شاخه برسم (شاخه ای مقدس که معمولا گیاه های رستنی مثل گندم هستند) با دست چپ به شاه است. پشت سر او دو بانو حجاری شده که به احتمال زیاد مادر و همسر اردشیر بابکان هستند. در کنار این دو بانو متنی وجود دارد که مضمون آن چنین است:
دین زرتشت در حال انقراض بود که من، اردشیر شاه آن را زنده کردم.
دو نقش برجسته کوچک نیز بین شاه و اهورامزدا قرار دارند که به احتمال زیاد فردی که کنار پای اردشیر دیده می شود، پسرش شاپور یا بهرام پسر شاپور (نوه اردشیر یکم) است. فرد سمت راست نیز کنار پای اهورامزدا قرار دارد و یک شاخه برسم در دستش است؛ اما هویت او مشخص نیست.
کتیبه کرتیر
این کتیبه سال ها بعد از حجاری مجلس دوم، در زمان پادشاهی بهرام دوم در سمت چپ آن کنده شد. این سنگ نگاره به کرتیر، یکی از موبدان زرتشتی با نفوذ دوره ساسانی تعلق دارد و تنها سنگ نگاره ای است که هیچ شاهی در آن دیده نمی شود. جالب است بدانید که در آن زمان هیچ کس به جز پادشاه حق ایجاد سنگ نبشته را نداشت و وجود این کتیبه نشان از نفوذ و قدرت این موبد زرتشتی است. در این سنگ نگاره، کرتیر با دست راست خود در حال اشاره کردن به کتیبه و ادای احترام به مجلس تاج گذرای اردشیر بابکان است. وی دارای موهای مجعد بلندیست که تا گردنش پایین آمده و کلاهی بر سر و گردنبندی مروارید شکل بر گردن دارد.کتیبه کرتیر به خط پهلوی ساسانی و در 31 سطر نوشته شده که اکنون 20 سطر آن سالم مانده و قابل خواندن است. کرتیر در این کتیبه به معرفی خود و خدمات دینی اش در دوره پادشاهان ساسانی و معراج خویش در مراسم کردگان اشاره می کند. کرتیر در این نقش برجسته از خدمات مربوط به آتشکده ها و موقوفاتی که به آن ها تخصیص داده سخن می گوید. سپس در مورد نام های مختلف خود در دوره شاهان ساسانی مثل موبد و هیربد در زمان شاپور اول، کرتیر موبد هرمز در زمان هرمز و بهرام اول، کرتیر موبد در زمان بهرام دوم سخن می گوید. در آخر کتیبه نام دبیر کرتیر (بوختگ) آمده است. نکته جالب درباره این کتیبه این است که نام موبدِ موبدان با سنگ فرز (سنگی تیز برای برش دادن) بریده شده است.
مجلس سوم
مجلس سوم تاج گذاری شاپور اول ( فرزند اردشیر بابکان ) آخرین مجلس به تاج گذاری شاپور اول پسر اردشیر بابکان در سمت راست تعلق دارد که در قابی به طول تقریبی 4.5 متر و عرض 3 متر حجاری شده است. گفته می شود که این نقش برجسته حدود 2 سال پس از تاجگذاری شاپور قبل از پیروزی او بر امپراطوری روم (شاه گاردین سوم) نقش شده و از سنگ نگاره اردشیر در نقش رستم الهام گرفته است. از آن جا که این نقش برجسته بسیار تمیز و با رعایت تناسب، کنده کاری شده به عنوان یکی از شاهکارهای حجاری در دوره ساسانیان قلمداد می شود. در این نقش، شاپور اسبی قوی هیکل و تزیین شده را سوار شده و در مقابلش اهورامزدا هم سوار بر یک اسب در حال دادن تاج شاهی به شاپور است. اهورامزدا و شاپور لباس های مشابه به تن دارند و اسب های شان نیز به هم شباهت دارد. پشت سر شاپور 9 نفر از درباریان نزدیک به وی قرار دارند که فرد اول به احتمال خیلی زیاد پسرش هرمز، ولیعهد اوست. روی سینه اسب شاه کتیبه ای نوشته شده که بخشی از متن آن از این قرار است:
این پیكری است از بغ مزدا پرست، خدایگان شاپور شاهان شاه ایران و انیران كه چهره از یزدان دارد، نواده خدایگان بابک شاه.