فسا به شهر گندم معروف است. قدمت این شهر دست کم به زمان هخامنشیان برمیگردد که در آن زمان نام این شهر پسه یا پسا بوده که به فسا تبدیل میشود.
شيخ ابومحمّد روزبهان بن ابي نصر، بَقَلي فسايي (شيخ شطّاح)
شيخ روزبهان سال 522 يا530 هجري قمري مصادف با خلافت ابومنصور فضل بن ابوالعباس «المسترشد بالله» و حكمراني سلطان سنجر سلجوقي در ايران و حكومت سلطان محمود بن سلطان محمّد بن ملكشاه در شهـر «فسـاي» فارس متولّد شد. نام پدرش ابونصر و كنيهي او «شيخ ابومحمّد» بود. «روزبهان داراي القاب زيادي از قبيل: سيدالاقطاب، سلطان العرفا، برهان العلما، قدوه العشاق، سلطان العارفين، قطب المحقّقين، شيخ شطّاح است كه بيشترين شهرت وي همين «شيخ شطّاح» بوده است. گويند لقب شيخ شطّاح به اين جهت بوده كه شيخ در حالت وجد و شوق كلماتي ميگفته كه ظاهر آن با شرع منافات داشته است». دانشمند و محقّق ارزشمند جناب آقاي دكتر غلامعلي آريا در كتاب روزبهان (شيخ شطاح) از قول استاد معظم غلامحسين نديمي نوشتهاند: «شيخ ازطايفه ديالمه ساكن فسا بوده است كه از زمان ديلميان مخصوصا در زمان « عضدالدّوله» عدهي زيادي از اين طايفه در فسا سكونت كرده بودند. اين طايفه هم بعدها چون ساير اهالي فسا مورد هجوم طوايف شبانكاره و بعضي از امراي سلاجقه قرارگرفتند و چنان كه به نقل از تاريخ «ابن اثير» آمده است «آلب ارسلان داود سلجوقي» از خراسان به فسا ميرود، حكمران شهر فرار ميكند و او در حدود هزار نفر از رجال ديلم فسايي را از دم تيغ ميگذراند».
تحصيلات
«همانطور كه معمول بوده است شيخ نخست قرآن را فرا ميگيرد و چنانكه در مقدمهي عبهرالعاشقين از قول «ماسينون» آمده وي قرآن را ازحفظ ميكند. سپس تفسير قرآن را در دو كتاب تصنيف مينمايد. شيخ فقه و حديث و علوم ظاهري را نيز فرا ميگيرد. وي فقه را نزد فقيه «ارشد الدين نيريزي» و چند نفر ديگر ميآموزد. سپس در سفري كه به مصر مينمايد «صحيح بخاري» را نزد «حافظ سلفي» در اسكندريه سماع ميكند. «در سنين سه، هفت و پانزده سالگي سه بار جاذبهي الهي در قلب او خطور كرده، در سن پانزده سالگي خضر نبي باعث بيداري وي گرديده است. بعد از سن 25 سالگي از فسا به شيراز ميرود و در رباط «ابومحمّد الجوزك» مسكن ميگزيند. سپس در باب «الخداش بن منصور» كه امروزه آن را «درِ شيخ» گويند (در خيابان لطفعلي خان زند فعلي) به رياضت مشغول ميشود. شبانه روز 60 ركعت نماز ميخواند، شب زنده دار بود، هفت سال در كوه «بموي» شيراز (غار دَراك) مشغول ذكر و عبادت و رياضت بود. در سال 560 هـ.ق. اميرسلغري تكله ابن زنگنه، شيخ را از فسا به شيراز ميآورد و مورد لطف قرار ميدهد و چند زماني هم شيخ به زيارت بيت الله الحرام و روضهي نبي ميرود. شيخ مسلمان سني و پيرو مذهب شافعي بوده است اما فرزندان وي ظاهراً به تشيع مايل ميشوند. شيخ سفرهايي به كرمان، عراق عرب، حجاز، شام و مصر داشته و در سفر به عراق و حجاز با شيخ ابوالنجيب سهروردي در سماع «صحن بخاري» در ثغر اسكندريه شريك بوده است و خرقه از شيخ سراج الدين محمود بن عبدالسلام بن احمد بن سالبه پوشيده است. شيخ به مدت پنجاه سال در مسجد جامع عتيق شيراز وعظ و اندرز داشت.
آثار و تأليفات شيخ بيش از يكصد يا بيش از 60 پاره ذكر شده وبيشتر در تفسير و تأويل و حديث و فقه و اعتقاد به تصوّف است كه متأسفانه بسياري از آنها در دسترس نيستند و از مهمترين آثار موجود ميتوان به تأليفات زير اشاره كرد:
در تفسير و تأويل
عرايس البيان في حقايق القرآن
لطائف البيان في تفسير القرآن
در حديث
كتاب مكنون الحديث
كتاب حقايق الاخبار
در فقه
كتاب الموشّح في المذاهب الاربعه و ترجيح قول الشافعي بالدليل.
مؤلف تحفه العرفان مينويسد: «شيخ در فقه كتابي تصنيف فرموده است بنام موشح مذاهب بر چهار امام كه اعلام اسلامند».
در اصول
كتاب العقايد
كتاب الارشاد
همچنين به نقل از تحفه العرفان كتابي معتبر در اصول تأليف نموده است بنام (الرّشاد)
در تصوف
كتاب مشرب الارواح
كتاب منطق الاسرار ببيان الانوار
شرح الطواسين
شرح الشطحيات فارسي
شيخ روزبهان شرح شطحيات را بر شطحيات عرفا و از جمله بر كتاب (الطواسين) منسوب به حسن بن منصور حلاج نوشته است. بخش شرح طواسين در سال 1913 هـ . ق توسط لوئي ماسيتون مستشرق فرانسوي در پاريس به طبع رسيده است. نام كتاب به عربي منطق الاسرار است و ترجمهي آن به فارسي «شرح شطحيّات » نام دارد و طواسين بخشي از كتاب شرح شطحيّات ميباشد.
كتاب لوامع التوحيد
كتاب مسالك التوحيد
كتاب كشف الاسرار و مكاشفات الانوار
طرايق الحقايق، مجمع الفصحاء فارسنامهي ناصري، كتاب الانوار في كشف الاسرار نوشتهاند.
كتاب شرح الجب و الاستاد في مقامات اهل الانوار يا كتاب «الاغانه»
كتاب سيرالارواح: اين كتاب به زبان عربي است.
رساله الانس في روح القدس
غلطات السالكين
العرفان في خلق الانسان
تحفه المحبين
سلوه العاشقين
عبهر العاشقين
سلوه القلوب
ديوان المعارف
منهج السالكين
مقاييس السماع
رساله القدس
صفوه مشارب العشق
ماسيتون رساله الانس في روح القدس را همان القدس ميداند.
شيخ روزبهان علاوه بر اين همه وسعت و درجات عالي علميشعر را نيز نيكو ميسروده و از آنجا كه مسلك او عشق به خدا و حقيقت بوده است تار و پود اشعار خود را از دل بيرون كشيده و به زبان دل بيان كرده است. اكثر كتابهاي شیخ روزبهان در كتابخانهي اين محقّق بزرگ موجود است و چند جلد آن را مبادرت به چاب نموده است. در احوالات شيخ و ساير عرفاي بزرگ ايراني مطالعات عميق و بررسي هاي دقيق نموده است.آرامگاه شیخ روزبهان فسایی واقع در خیابان لطفعلی خان زند (درب شیخ) ـ شیراز است.
آخوند مسيحاي فارسي فسوي (فسايي)
اسمش مسيح ابن مولي اسماعيل از اهل بلوك فسا و بعضي از فدشكويه كه قريهاي از آن بلوك است نوشته و همه برآنند كه او از اكابرعلما و فضلا و كرام شيراز بوده كه در « نزاهت و لطافت هوا ممتاز، دراشعارعربي«مسيح» ودر فارسي «معني» تخلّص داشته است. درعنفوان جواني جلاي وطن نموده در شيراز به خدمت علامي شاه ابوالولي نسابه به تحصيل مشغول گرديده، چون آينهي قبولش پذيراي عكس شاهد غيبي گرديد وارد دارالسلطنه اصفهان شده در سلك تلامذه (شاگرد) علامي آقا حسين خوانساري (اصفهاني) به زيوراجتهاد رسيد. پس از مدّتي به تكليف شغل جليل شيخ الاسلامي به شيراز مراجعت و مشغول رتق و فتق امورات ديني و مذهبي مردم شد. مسيحا از علماي عهد شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوي به شمار ميرفت وعلاوه برانجام وظايف شرعي وديني شاعري برجسته وقابل احترام بوده و پايه گذار انجمن ادبي معني در شيراز ميباشد.
مسيحا صاحب تأليفات و آثار زيادي است منجمله:
۱ـ دو خطبه در جلوس شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوي
۲ـ خطب نكاح و غير ذلك از منشآت عربي
۳ـ مراسلاتي كه از جانب سلاطين و وزراء به شرفاي مكه و والي يمن نوشته
۴ـ آنچه خود به رئيس العلما آقاي حسين خوانساري، ملا عليرضاي تجلّي و به جالينوس الزمان ميرزا اشرف حكيم، به وزير اعظم ميرزامهدي و به محمّد بيك وزير نگاشته
۵-قانون كتابت و بلاغت
۶ـ ديباچه اي بر ترجمهي كتاب «مصايب النّواصب » و بر رسالهي شريفهي خود كه در باب قصر و اتمام است
۷ـ مكاتيب در مجموعهي مدوّنه
۸ـ و اشعار عربي و فارسي ايشان با معمّيات كه بالغ بر يكهزار بيت است.
اين عالم جليل القدر فسايي پس از۹۰ سال زندگي با بركت خود در سال ۱۱۲۷ هـ .ق و تقريبا ۱۰۹۴ هـ . ش در قريهي فدشكويه كه موطن اصلي او بود وفات يافت و در همانجا به خاك سپرده شد. سنگ قبر مسیحا در زوایای مختلف۴۰ × ۴۰ ×۸۰ سانتيمتر در منزل معصوم علي مسیح پوریکی از نوادگان وی در روستای فدشکویه فسا موجود است.
ابوعلي نحوي فسوي (فسايي)
ابوعلي حسن بن احمد بن عبدالغفار بن محمّد بن سليمان بن ابان معروف به ابوعلي فارسي از نحات معروف كه تحقيقات ارزندهي او در كتابهاي نحو مورد پذيرش دانشمندان علم وادب است در سال ۲۸۸ ه . ق در شهر فسا متولّد شد و در سال ۲۰۷ هـ . ق به بغداد رفت. او استاد نحو وعلوم عربيه بود ودرحلب به خدمت سيف الدّوله بن حمدان پادشاه حلب به احترام گذرانيد. آنگاه به فارس آمد ودردستگاه عضد الدّوله ديلمي احترام يافت و عضدالدّوله دربارهي علم او ميفرمود « من غلامياز ابوعلي فسایی درعلم نحو ميباشم.» ابوعلي از محدّثين و شعراي قرن چهارم هجري بشمار رفته و كتابهاي: تذكره ـ مقصور و ممدود ـ الايضاح ـ التكمله و المسائل ـ الشيرازيات مشتمل بر سيزده جزء و غيرها از اوست. وفات ابوعلي را به سال ۳۷۰ يا ۳۷۷ در بغداد نوشته اند.
۱- روضات الجنات
۲-الكني و الاعقاب: شيخ عباس قمي (اهالي نوبندگان فسا بر اين باورند كه محل تولّد ابوعلي در آنجا بوده و آثار موجود درمنطقهي چاري كه بنام بقعه بابا شيخ علي معروف است مربوط به وي ميباشد. با عنايت به اينكه در كتب معتبر تاريخي (ابوعلي نحوي و...) محل دفن ابو علي نحوي در شونيزيه بغداد ذكر شده است اين باور عمومي محل ترديد است.
محمّد جعفر فاخري فسايي
محمّد جعفر فاخري فسايي رحمت الله عليه از کتاب «پلکان های نقره ای» مرحوم شيخ محمّدجعفر فاخري فرزند مرحوم فخرالاشرف فرزند ملا باشي شيخ الاسلام سال ۱۲۹۰ هجري شمسي در فسا متولّد شد و پس از تحصيلات مقدماتي براي تكميل تحصيلات به شيراز رفت و به مدت ۱۰ سال در مدرسه منصوريه از محضر درس مرحوم آيت الله شيخ يوسف حدائق استفاده نمود. سپس به فسا بازگشت و در مساجد حاج صادقي ـ شيرازيها ـ گلدسته (محلهي پايين) به ارشاد مردم شهر و ديار خويش پرداخت و منزلش همان خانهي پدري بود كه در محلهي شيرازيها قرار داشت. او چشماني نافذ داشت و با صلابت راه ميرفت و در مجالس وعظ زباني بسيار ساده و بياني شيوا و فصيح داشت. كلامش از قرآن و نهج البلاغه مايه ميگرفت. اهل كتاب بود و در خانه اش مجموعهي نفيسي از كتب خطّي و چاپي داشت كه مع الاسف پس از مرگش دستخوش حوادث گشت. او شاگردان بسياري را پرورش داد و مخصوصا بسياري از دانش پژوهان فسايي از او علم و عربي را آموختند. او در جلب علاقه جوانان به مسائل مذهبي ابتكاراتي داشت. از داستانهاي مذهبي، نمايشنامه هايي ميساخت وبه وسيله جوانان درمساجد به نمايش ميگذاشت. مرحوم فاخري دير ازدواج كرد و صاحب فرزندي نشد. او در نثر ـ غزل سرايي ـ مثنوي سازي ـ ساختن ماده تاريخ و اشعار عربي توانا بود و نوحه ها و مرثيه هاي او نمونه اي از با احساس ترين و شورانگيزترين نمونه اين نوع شعر است كه چهرهي متداول را لااقل درشهر فسا دگرگون كرد و نفوذ كلامش در حد اين شهر نماند و مراثي او در شهرهاي ديگر نيز رواج يافت و در مراسم تاسوعا و عاشورا بر زبان بسياري از نوحه خوانان جاري گشت. فاخري گاهي اشعار عربي نيز ميسرود و شعرهاي طنزآميز و توصيفات اوازاماكن مختلف فسا وعادات و رسوم مردم اين شهربسيار خواندني است. آفتاب عمر فاخري در سپيده دمان ۲۶ ارديبهشت ۱۳۴۹ غروب كرد و قلب او پس از نماز بامدادي ناگهان از حركت فرو ايستاد و جسم مطهّرش را در داخل صحن امامزاده حسن فسا مدفون ساختند و تربت پاكش زيارتگاه دوستان وارادتمندان اوست.
نشريات و آثاري كه از مرحوم فاخري باقي مانده است عبارتند از:
منظومه شيخ و شاهد ، شبه پيغمبر ، رباب العشق حسين و باب ، ميلاد يار غايب منظومهي قند و گلاب «ترجمهي مكارم الاخلاق»، خزانيه ، مجلس ترحيم و تذكّر گل و بلبل، فرهنگ و معارف حسين، بكاء الطير و شعاع المنير، مثنويات ، مرآت المحبوب «آيينه يوسفي»، چهل قطعه منظوم دربارهي فيلسوف اعظم شرق مرحوم سيد جمال الدين حسيني آيت الهي لاري، ارمغان فاخري.