نی ریز به معنای نیزه ریزندهاست بعضی گفتهاند به علت وجود معادن آهن و صنعت اسلحه سازی در قبل از میلاد است. روایت دیگر به معنی نی ریزنده به علت وجود نی زارها در اطراف دریاچه بختگان میباشد.
معرفی مفاخر و مشاهیر نی ریز
کاتبان و خوشنویسان
میرزا احمد نی ریزی
نامدارترین خوشنویس قلم نسخ ایران که دوره صفویه میزیستهاست. او را استادالاساتید و نادره دوران نامیدهاند. قرآن منتسب به خط وی موجود میباشد. مقبره وی در شمال شهرستان نی ریز واقع شدهاست. مولانا ميرزا احمد نيريزي فرزند شمسالدين محمد در شهر نيريز مُشكبيز ـ از توابع فارس ـ چشم به جهان گشود و در زادگاه خود، علم و دانش را فرا گرفت و سپس نزد اساتيد محلي تعليم خط گرفت. آنگاه چندي نزد آقا محمد صادق ارجستاني مشق كرد و بعد در سلك شاگردان آقا محمد ابراهيم قمي درآمد و پس از مرگ استاد، از قم به نيريز ـ شربتخانة فارس برگشت و به مشق پرداخت و از روي خط علاءالدين تبريزي، بسيار مشق كرد تا اينكه خود از بزرگترين نسخنويسان روزگار شد و از اساتيد پيشين برتري جست و شيوة خاصي آورد. وي در حدود سال 1100 هـ . ق در اصفهان مقيم شد. مولانا ميرزا احمد، عمر خود را به تحرير قرآن، ادعيه و صحايف اشتغال داشته است و بسيار پسنديده خصال و متورع بود. وي به مكة معظمه و مدينة منوره و عتبات عاليات و مشهد مقدس به زيارت رفته است و از يادگارهاي اين مسافرت او قطعهاي است در مدح حضرت محمد(ص) كه به آب زر روي كاغذ خان بالغ به خط نسخ زيبا و خوش، هنگام زيارت مدينة منوره نوشته شده است و مطلع آن اين است:
«كفر و ايمان را هم اندر تيرگي هم در صفا نيست دارالملك جز رخسار و زلف مصطفي»
- از آثاري كه به خط او ديده شده، 99 مجلد قرآن است و 77 صحيفه و بسياري از ادعيه و مرقعات ديگر و در يكي از قطعات به خط او ديده شده كه نوشته بود در مدت عمر، شصت هزار تومان حقالتحرير و حقالكتابه، دريافت داشتهام و شايد بيش از اين هم از طرف شاهزادگان، بزرگان، حكام، امرا و . . . هديه به او داده ميشده است. بعضي از قطعات اشعار به خط آن استاد ديده شده است كه نستعليق و شكسته را نيز خوش مينوشت.
سحاب نی ریزی (شاعر )
نام او سید نعیم ،فرزند سید عفیفا شیخ الاسلام، متخلص به «سحاب» بود.خاندان او از بزرگانِ علم و ادب آن دیار به شمار مى آمدند و در سدههاى ۱۳ و ۱۴ ه .ق. منصب شیخ الاسلامى نیریز را عهده دار بودند. جد او میرمحمد صالح دارابى - احتمالاً در اوایل سده ۱۳ ه .ق.- از داراب به نیریز هجرت کرد و به گفته مؤلّف فارسنامه ناصرى: «بساط فضل گسترى را گسترانیده، متوطن گردید و از نسل او سلسله اى در نیریز برپا گشته، بیشتر آنها اهل کمال و ثروت و مال گشته، و به احترام تمام زندگانى دارند ». پس از میرمحمد صالح، فرزندش «میرنعیم» شیخ الاسلام نیریز شد و پس از میرنعیم فرزندش سید عفیفا عهده دار این منصب شد . زین العابدین شروانى متخلص به تمکین (متوفى ۱۲۵۳ ه .ق.)، در نیمه اول سده ۱۳ ه .ق. سید عفیفا را دیده، اما از او به نیکى یاد نکرده و حتى وى را مورد نکوهش قرار داده است .به هر حال، سید نعیم، پس از پدر به شیخ الاسلامى نیریز برگزیده شد. با توجه به اینکه مؤلّف فارسنامه ناصرى - تألیف در ۱۳۱۱ ه . ق. - و صاحب تذکره مرآت الفصاحه - تألیف در ۱۳۱۶ ه .ق. - سید نعیم را در آن زمان که منصب شیخ الاسلامى نیریز را بر عهده داشته دیده اند ، لذا مى بایست در اواخر سده ۱۳ ه .ق. عهده دار این منصب شده باشد .حسینى فسایى از او به نیکى یاد کرده و عناوین و القابى چون «سلاله سادات و نادره دوران، مرجع انام» به وى نسبت داده است. سحاب علاوه بر آن، اهل شعر و ادب نیز بود و چنانکه مؤلّف تذکره مرآت الفصاحه نقل کرده، دیوان شعرى مشتمل بر مثنویات، غزلیات، قصاید و مراثى داشته است . اما اکنون جز ابیاتى پراکنده، از او اثرى در دست نیست.
شعله نیریزی
علىرغم اینکه شعله نیریزى در سده ۱۳ و ا وایل سده ۱۴ ه.ق مىزیسته، اما دانستههاى ما درباره زندگانى وى اندک و مبتنى است بر گزارشها و اطلاعاتى که برخى از تذکره نویسان فارس به دست دادهاند. محمدحسین شعاع الملک شیرازى در تذکره شعاعیه؛ شیخ محمد مفید شیرازى متخلص به داور در تذکره مرآت الفصاحه و احمد دیوان بیگى شیرازى در حدیقهالشعرا به شرح احوال وى پرداخته و اشعارى نیز از او نقل کردهاند. همچنین مرحوم دکتر نورانى وصال به نقل از آقاى سید حسین علوى در مقدمه مثنوى خسرو و شیرین اطلاعات سودمندى آورده است .نام وى میرزا محمد جعفر، متخلص به شعله، فرزند محمد باقر خان و نوه محمدحسین خان بود. خاندان او از حاکمان نیریز بودند. نیاى او میرحسام الدین عرب ـ از طایفه شیبانى عرب فارس ـ سالها بر نیریز حکم راند. پس از وى پسرش، محمدحسین خان نیریزى ـ پدربزرگ شعله حکومت نیریز را عهده دار شد .محمدباقر خان، با دختر سید عفیفا فرزند سید نعیم، شیخ الاسلام نیریز، ازدواج کرد. ثمره این ازدواج به گفته مرحوم سازگار شش پسر بود :
۱ـ میرزا محمد جعفر، متخلص به شعله
۲ـ میرزا محمدعلى خان، متخلص به فانى که شاعرى بذلهگو بود
۳ ـ میرزا محمدحسین خان که همواره به تجهیز قوا همت مىگماشت
۴ـ اسماعیل خان که به امور سیاسى مشغول بود
۵ـ اکبرخان، وى کشاورزى مىکرد و در ضمن مخارج اردو را نیز فراهم مىآورد
۶ـ میرزا محمد (جد مرحوم معاون الدیوان فاتح)
تاریخ ولادت شعله دانسته نیست، اما با توجه به اینکه هنگام ورود سید یحیى دارابى بابى به نیریز، در سال ۱۲۶۶ ه.ق، وى مردى کامل بوده، مىتوان ولادت او را در دهه ۱۲۳۰ ه.ق. حدس زد. پس از وفات محمدحسین خان نیریزى در دهه ۱۲۴۰ ه.ق، میان فرزندان او بر سر حکومت نیریز نزاع درگرفت. به نقل نورانى وصال، محمدباقر خان همواره در این باره با برادران خود به ویژه با حاج زین العابدین خان و على اصغر خان اختلاف داشت و سرانجام زین العابدین خان به کمک سایر برادران بر مسند قدرت تکیه زد. از آن پس محمدباقر خان، پنهانى دست به تحریک علیه زین العابدین زد و همین امر سبب شد که سرانجام در سال ۱۲۶۲ ه.ق به دست گماشتگان زین العابدین خان در منزلش به قتل برسد. بعد از آن واقعه، شعله و برادرانش به دست عمویش به زندان افتادند.
عمان نی ریزی
نام او محمدرضا، متخلص به عمان، فرزند حاج میرزا آقا بود و در سده ۱۳ و ۱۴ ه.ق مىزیست. وى در سال ۱۲۵۹ ه.ق در نیریز متولد شد و در همانجا نیز نشو و نما یافت و ظاهرا تا آخر عمر، در زادگاه خود ساکن بود. دانستههاى ما درباره وى، منحصر است به مطالبى که از اشعار او به دست مىآید و همچنین اطلاعاتى که مرحوم سازگار در تذکره خود به دست مىدهد. از تحصیلات وى اطلاعى نداریم، فقط مىدانیم که مدتى مأمور دارایى بوده و در این مدت به جاهاى مختلف سفر کرد؛ پس از آن به کسب و خرید و فروش اشتغال داشت. قصیدهاى که در استرداد طلب خود از ملاعبدالواحد یکى از وعّاظ اصطهبانات سروده، خود گواهى است بر اشتغال او به داد و ستد. علاوه بر آن، توجه او به احوال و اوضاع اجتماعى و حساسیت او نسبت به مسایل دینى از قصیدهاى که در رد و نکوهش یکى از بهائیان سروده آشکار است. عمّان در اواخر عمر، انزوا گزید و در گوشه عزلت عمر خود را سپرى کرد. همچنان که مرحوم سازگار اشاره کرده، ظاهرا مشکلات و ناراحتىهاى بسیارى نیز داشته و در دوران پیرى با فقر و تنگدستى رو به رو بوده است. على رغم اینکه عمان، شاعرى بذلهگو و هجوسرا بوده و همچنین مشکلات و نارسایىهاى روزگار را در لباس هجو و بذلهگویى در اشعار خود منعکس مىکرده است، مهمترین و جالبترین سرودههاى او به مدح و ستایش اهل بیت اختصاص دارد. قصایدى که در مدح و ستایش امیرالمؤمنین، حضرت زهرا (ع)، امام هفتم (ع)، امام هشتم (ع)، امام زمان (عج) و حضرت ابوالفضل (س) سروده، نشان دهنده عمق اعتقاد و ارادت او به خاندان عصمت و نبوت است. وى در مسمّط بهاریهاى که در مدح و ستایش مولاى متقیان على (ع) سروده، به برخى از صفات و ویژگىهاى والاى آن حضرت اشاره کرده و همچنین برخى از احادیث را که در مقام و منزلت آن حضرت است، به نظم فارسى بیان کرده. علاوه برآن، وى برخى از وقایع تاریخى زندگانى آن حضرت را به نظم آورده است، از جمله: واقعه لیله المبیت، قضیه پا نهادن آن حضرت بر دوش رسول گرامى اسلام و شکستن بت ها و قضیه غدیر خم. عمان در ضمن قصیدهاى که در مدح امام زمان (عج) سروده از غیبت آن حضرت (عج) سخن گفته و منکران غیبت را نکوهش کرده است. وى، منکران آن حضرت (ع) را جغدان سر به گریبان فرو بردهاى دانسته که دل به ویرانى سپردهاند، و آنان را کوران مادرزاد خوانده که قادر به رؤیت روشنى و درخشش ماه شب چهارده نیستند.
عمان علاوه بر شعر و ادب، به خوشنویسى نیز علاقهمند بود و گفتهاند که خط نستعلیق را نیکو مىنوشته و دیوانى نیز به خط خود داشته که نسخهاى از آن نزد نگارنده است.
ساکت نی ریزی
خطاط و شاعر، متخلص به ساكت و ادیب اصلش از نیریز بود. با فرصت شیرازى همعصر و مانوس بود. و مدح وى را مىگفته. خط نسخ را نیكو مىنوشت. اشعار بسیار به عربى و فارسى سروده است.
شهاب نی ریزی
نام او محمد حسن، فرزند سید نعیم شیخالاسلام و نوه سید عفیفا، ملقب به "اشرف " و متخلص به شهاب بود . داور، نام او را "اشرف" دانسته است که صحیح نیست .همچنان که در شرح احوال پدرش سید نعیم شیخالاسلام، متخلص به "سحاب" گذشت، خاندان وى از بزرگان علم و ادب بودند. شهاب در حدود ۱۲۷۲ ه .ق. در نیریز متولد شد و در همانجا نشو و نما یافت. او پس از پدرش به احتمال در دهه ۱۳۱۰ ه . ق. به شیخ الاسلامى نیریز برگزیده شد و سرانجام نیز در سن هفتاد سالگى، در سال ۱۳۴۲ ه .ق. وفات یافت.هر چند شهاب، شیخالاسلام نیریز بود امّا شخصیت علمى و ادبى او، جنبههاى دیگر شخصیت وى را تحت الشعاع قرار داد. از شهاب، دیوان شعرى شامل قصاید، مثنویات، غزلیات، رباعیات و مسمّطات به جا مانده است. قصاید وى داراى مضامین بلند اخلاقى - مذهبى است و مولودیهها و مدیحههاى بسیار زیبایى در مدح و ستایش اهل بیت (ع) سروده است. علاوه بر آن، قصایدى در مدح ظلالسلطان - پسر ناصرالدین شاه - شِکْوِه از روزگار و مردمان زمان خود و نیز برخى موضوعات تاریخى و همچنین قصیدههایى عربى دارد.
عالمان نی ریز
فضل بن حاتم نی ریزی
ستارهشناس و ریاضیدان نامدار ایرانی که در سده سوم و چهارم هجری میزیست. مستشرقان به لاتین او را آناریتیوس نامیدهاند. از آثار او احداث الجو، رساله فی بیان المصادره المشهوره لاقلیدوس میباشد. از منجمان مشهور قرن سوم هجری و از معاصرین معتضد خلیفهٔ عباسی بود. وی در رشتههای مختلف دست داشت و از او آثاری ماندهاست که از آن جمله جداول نجومی و رسالهایست در باب اسطرلاب کردن که مهمترین کتاب در این موضوع به زبان عربی است. دهخدا در دو جا از این دانشمند نامبرده و او را در نجوم خاصه در هیئت برجسته دانستهاست. آقای ذبیحالله صفا وی را بعد از خوارزمی بزرگترین ریاضیدان عالم اسلام میداند. او از مقربان معتضد بالله خلیفه عباسی بود و در بغداد با اکرام و اعزاز میزیست و در سال ۳۰۹-۳۱۰ هجری قمری درگذشت. ابوالعباس در کتب خارجی به نام لاتینی "Anaritius" شهرت دارد.
ابونصر نیریزی
ابونصر حسین بن على بن جعفر نیریزى، از محدّثان فارس که قبل از سده ششم هجرى قمرى مى زیسته است. اطلاعات ما درباره وى منحصر است به گزارش کوتاه و مختصرى که در کتاب الانساب تألیف ابوسعد عبدالکریم بن محمد سمعانى (متوفى ۵۶۲ ه.ق) آمده و در معجم البلدانِ یاقوت حموى (متوفى ۶۲۲ ه.ق) و اللباب فى تهذیب الانساب، تألیف ابن اثیر (متوفى ۶۳۰ ه.ق) نیز عینا تکرار شده است. با توجه به اطلاعات موجود، وى پیش از سده ۶ ه.ق مى زیسته است.
ابو اسحاق نی ریزی
ابواسحاق محمد فرزندِ عبداللّه شبانکارهاى نیریزى، عالم، حکیم و قاضى فارس در سده ۹ ه.ق بود از شرح احوال و زندگانى او چیزى دانسته نیست. ابواسحاق از بزرگان علم و دانش در سده نهم هجرى قمرى بود و با عالمان و دانشمندان بزرگى چون جلال الدین عبداللّه دوانى (متوفى ۹۰۸ ه.ق) و حسین بن معین الدین میبدى (متوفى ۸۷۰ ه.ق) مصاحبت و مجالست داشت. همچنین مطالب بالا، نشان دهنده آن است که وى با دربار آق قویونلوها ارتباط داشته و ظاهرا مورد توجّه و احترام یعقوب بیک آق قویونلو معروف به یعقوب بایندر (متوفى ۸۹۶ ه.ق) بوده است . تنها اثرى که از او در دست است، رساله اى است درباره محکوم علیه بودن حرف. از این رساله با عناوین مختلف، چون حروف در منطق ، رساله فى تحقیق معنى الحرف ، رساله فى امتناع الحکم على المعنى الحرفى، نیز یاد شده است.
عبدالحمید نی ریزی
عبدالحمید بن معین الدین بن محمدهاشم نیریزى، حکیم و عارف نیریزى که در سده دهم و یازدهم هجرى قمرى مى زیسته است. برخى وى را شاگرد میرداماد ـ میرمحمدباقر ابن شمس الدین محمد (متوفى ۱۰۴۱ ه.ق) حکیم و عارف نامدار شیعى دانسته اند. به هر حال، او در سده یازدهم هجرى زیست و درهمان سده نیز وفات یافت. تنها اثرى که از او بر جاى مانده،کتابى عرفانى با عنوان البوارق النوریه فى اسرار الحقیقه الطاهریه است. این رساله در شرح اصول و نظریات عرفانى و مابعدالطبیعه است.
میر شهاب الدین نی ریزی
حكيم آقا مير شهاب الدين فرزند سيد نورالدين ( ملقب به ميرزا بزرگ ) فيلسوف، فاضل، عالم، عارف، فقيه و خوشنويس توانا، در محله سادات شهر طيبه ني ريز ديده به گيتي گشود. وي نخست در مدرسه علميه محمد حسين خان ني ريزي ( حوزه علميه امام جعفر صادق ( ع ) كنوني ) مشغول به تحصيل شد پس از مدتي به شهر دارالعلم شيراز جنت طراز دارالملك عزيمت كرد و در مدرسه علميه حكيم به كسب علم و دانش پرداخت. سر انجام براي تكميل تحصيلات خود به تهران مهاجرت كرد و در مدرسه صدر جنب مسجد امام خميني ( ره )، ( مسجد شاه سابق ) در محضر عالمان و فيلسوفان بزرگ چون شيخ محمد رضا الهي قمشه اي ( در گذشته به سال 1306 ه.ق ) و علامه سيد ابوالحسن اصفهاني معروف به جلوه ( متوفي 1314 ه.ق ) و حكيم علي آقا مدرس زنوزي و حكيم آقا ميرزا حسن سبزواري شاگردي كرد و در محضر اين اساتيد بزرگ به فراگيري علوم اسلامي پرداخت تا آنجا كه خود از فيلسوفان و حكماي بزرگ شد. سيد شهاب الدين گذشته از فلسفه در ديگر علوم اسلامي از جمله فقه، اصول و عرفان نيز استاد بود. علامه شهيد مرتضي مطهري مي نويسد : « ... آقا مير شهاب الدين ني ريزي در عرفان نظري محيي الديني ، يد طولايي داشته است و ... »
سید قطبالدین محمد حسینی نیریزی
(زاده ۱۱۰۰ ق، نیریز فارس - درگذشته ۱۱۷۳ ق) از حکما و عرفای نامدار و برجسته و قطب سلسه ذهبیه در دوره صفوی و متأخر از صدرالمتألهین است. وی نخست در وطن خویش به تحصیل پرداخت سپس به شیراز و اصفهان رفت و از اساتید بزرگی همچون مولی شاه محمد دارایی کسب فیض نمود و در زمینههای مختلف دینی و خصوصاً عرفان اسلامی آثار ارزشمندی از خویش به جای گذاشت. میرزا محمد هاشم درویش شیرازی و آقامحمد بیدآبادی برجستهترین شاگردان سلوکی وی بودند.
ارشد الدین نی ریزی
عالمی است محقق که امام جامع عتیق شیراز و خطیب آن بود، و هفتاد سال بکار وعظ و فتوی اشتغال داشت و بر کافه ناس مشفق و مهربان بود، بعراق عرب و حجاز مسافرت کرد، و صحبت شیخ کبیر توران بن عبدالله ترکی که از بزرگان مشایخ عصر خود بود همچنین احمد بن ابراهیم ابوالوفاء فیروز آبادی (متوفی 528 در بغداد) و عماد الدین ابو مقاتل مناورین مرکوه دیلمی (متوفی 546) را دریافت و از انفاس قدسیه آنها استفاده کرد. قاضی سراج الدین مکرم بن علاء بن نصربن سهل (متوفی 621) و مولانا ابو نصر عمید الدین ابزری و شیخ روز بهان بقلی فسائی (متوفی 606) و شیخ زین الدین مظفر بن روز بهان بن طاهر عمری (متوفی 603) که هر یک در فضل و دانش ستارهای درخشان بل ماهی تابان بودهاند از شاگردان او هستند.
محمد شفیع نی ریزی
میرزا محمد شفیع منجم نیریزى، از عالمان و خوشنویسانِ سده دوازدهم هجرى قمرى است. از زندگانى و شرح حال وى هیچ اطلاعى در دست نیست. تنها مى دانیم که او در شمار بزرگان عصر خود بوده و اثرى که با عنوانِ صیغ مشکله از او باقى است، نشان دهنده توانایى و تبحر او در علم صرف است. محمد شریف خونسارى که ظاهرا از شاگردانِ وى بوده، حل چند صیغه مشکل عربى را از محمدشفیع پرسیده و جواب هاى او را به صورت رساله اى جمع آورده است.