بِیضا شهری است تاریخی در استان فارس و مرکز شهرستان بیضا، در حدود ۳۰ کیلومتری شمال غربی شیراز علت نامیدن این منطقه به نام بیضا (به عربی یعنی سپید)، وجود دژی بود که بدست پاپک با سنگ مرمر ساخته شده بود.
پس از حمله اعراب، این منطقه، بیضا؛ به معنی سپید نامیده شد. قدمت این شهر به بیش از ۸۰۰۰ سال میرسد. درسالهای اخیر آثار تاریخی بسیاری در شهر تاریخی انشان کشف گردیدهاست. این شهر زادگاه کورش بزرگ بوده و در زمان هخامنشیان از رونق بسیاری برخوردار بودهاست.
تاریخ
شهرتاریخی بیضا (یا انشان) یکی از شهرهای کهن و تاریخی ایران در ناحیه بیضا که در مناطق سردسیر فارس قرار داشت. و ویرانههای آن نزدیک آبادی تپه ملیان برجاست. یاقوت حموی، به نقل از حمزه اصفهانی، مینویسد: نام بیضا تازی شده کلمه فارسی «دَر اِسفید» احتمالاً دژ سپیداست. نام فارسی آن، نَسا، نَسایک / نَساتک / نَشانک بود.
قبل از اسلام
بنای شهر بیضا را به گشتاسب، پسر لهراسب کیانی، نسبت میدهند. در زمان ساسانیان هنگامی که اردشیر هفت ساله شد، پدرش، بابک، او را با خود به نسا (بیضا) نزد جوزهرشاه (یا جُزِهر/گوزِهْر) برد. اردشیر، هنگامی که بزرگ شد، به پدر توصیه کرد که بر گوزهر که تختگاهش در بیضا (نسا) بود بشورد. پدر نیز چنین کرد؛ گوزهر را کشت و تاج او را گرفت.
بعد از اسلام
در سال ۱۷قمری، عمربن خطاب، عثمان بن ابی العاص را مأمور تسخیر کوره اصطخر کرد، اما والی اصطخر با پذیرفتن پرداخت باژ به وی، سبب شد که اهالی بیضا دچار جنگ نشوند. در سال ۲۸قمری، عامربن کریز به سرزمین بارز و قلاع فارس که تحت سلطه اهالی بیضا بود حمله برد و آنجا را فتح کرد. در سال ۳۹، قمری زمان خلافت علی بن ابی طالب، اهالی فارس از دادن خراج به سهل بن حنیف خودداری کردند. علی بن ابی طالب، زیادبن ابیه را نزد آنان فرستاد. او با اهالی بیضا مدارا کرد و شهر استخر را مقر حکومت خویش ساخت و میان بیضا و اصطخر قلعهای بنا کرد که «قلعه زیاد» نام گرفت و اموال را آنجا برد. در ۱۲۹ قمری، بیضای اصطخر نبردگاه عامربن ضباره، فرمانده مروان دوم خلیفه اموی، با عبدالله بن معاویه بود. در اواخر همین قرن، مقدسی آن را از شهرهای شیراز بهشمار آورده، میافزاید: نَسا که به آن بیضا گویند، شهری پاکیزه، زیبا و خوش آب وهواست، و در آن مسجد جامع و زیارتگاهاست. در ۴۱۵ قمری، قوام الدوله دیلمی مشهور به قوام الدوله ابوالفوارس با برادرش، سلطان الدوله دیلمی، میان شهر بیضا و شهر اصطخر نبرد سختی کرد که منجر به شکست ابوالفوارس شد. در ۴۴۲قمری، طغرل بیک با سپاهیانش به ناحیه بیضا رفت و آبادیهای آنجا را تاراج کرد و با غنیمت بسیار بازگشت. در ۴۴۷ فولاد، فرمانده دیلمی که قلعه اصطخر را تصرف کرده بود، به شیراز رفت و خطبه به نام طغرل بیک را قطع کرد و به نام ابی سعد، برادر طغرل بیک، خواند. ابی سعد آن را خدعه خواند و شیراز را محاصره کرد و عده زیادی در شیراز از گرسنگی مردند. فولاد به نواحی بیضا و قلعه اصطخر پناه برد و سپاهیان ابی سعد آنجا را نیز تصرف کردند. در اوایل قرن ششم، بیضا شهری کوچک اما نیکو بود و مرغزاری ده فرسنگ در ده فرسنگ، نواحی بسیار، مسجد جامع و منبر داشت و آباد بود و دژ بیضا هنوز اهمیت داشت، چنانکه در ۵۳۳ قمری در دستیابی امیرقراسنقر به شهرهای فارس، اتابک قراسنقر به جنگ باامیر بوزبه رفت، و بوزبه از بیم او به قلعه بیضا پناه برد. در دوره اتابک ابوبکردر بیضا رباطی به نام مظفری و رباط شیخ جمال الدین حسین دزکی ساخته شد. در قرن هفتم، قلعه بیضا وجود داشته که به آن «قلعة سپید» میگفتند، چنانکه چون اتابک سعد زنگی در بیضا وفات یافت، وزیر او، خواجه غیاث الدین یزدی، انگشتری وی را به «قلعه سپید» فرستاد. در اوایل قرن هشتم، حمدالله مستوفی نوشتههای ابن بلخی را درباره شهربیضا تکرار کرده ولی از مسجد جامع و منبر آن سخنی نیاوردهاست؛ زیرا که ظاهرا پس از حمله مغول، به علت جنگهای پی درپی، از میان رفته بودهاست. در دوره تیموریان، دشت بیضا همچنان محل کارزار امیرزادهها بود، بهطوریکه در ۸۱۸ قمری، امیرزاده ابراهیم سلطان با امیرزاده بایقرا در آنجا باهم جنگیدند.
جغرافی دانان قرن سوم، بیضا را از شهرهای شهراستخر بهشمار آوردهاند؛ و فاصله آن را تا شیراز، شش فرسنگ یا هفت فرسنگ نوشتهاند. در همین دوره سراپرده سلطنت یعقوب لیث در بیضا، که مرغزار وسیعی داشت، برپا شدو او با محمدبن واصل، در ناحیه مروسدان، مروستان یا مروست یا مرودشت، از نواحی بیضا، جنگید. در قرن چهارم، بیضا از بزرگترین شهرهای شهراستخر بهشمار میرفت و دارای قلعه، حصار، بارو و ربض بود. بناهای آن را از گل ساخته بودند و عماراتش کامل، هوای آن مرطوب و خود شهری پرنعمت بود و از آنجا به شیراز غله میبردند.
دوران زندیه
از دوره زندیه به بعد، در منابع، نام تل بیضا آمده که ظاهراً مکان قدیمی شهر بیضا، و گذرگاه و توقفگاه سپاهیان زندیه و قاجار بودهاست. احتمالاً در این موقع، بلوک بیضا از لحاظ کشاورزی وضع مناسبی داشتهاست، بهطوریکه هنگام حمله آقا محمدخان قاجار به فارس، در پایان دوره لطفعلی خان زند منابع سپاهیان لطفعلی خان از بلوک بیضا تأمین میشد. در ۱۳۱۱، درازای بلوک بیضا از بوزنجان حدود سی کیلومتری جنوب شرقی اردکان (فارس) تا کوشک در۲۱ کیلومتری شمال شرقی زرقان هشت فرسنگ و پهنای آن از روستای تنگ خیارهدر ۷۳ کیلومتری جنوب شرقی اردکان بیشتر از سه فرسنگ بود. از شمال به رامجرد و کامفیروز، از مغرب به اردکان، و از جنوب به حومه شیراز محدود میشد و مرغزار آن، «قرق بیضا»، سه فرسنگ در یک فرسنگ وسعت داشت و چراگاه اسبهای دیوانی و توپخانه شیراز بود. شهر ملیان (آبادی ملیان امروزی در کنار ویرانههای آن قرار دارد) مرکز قدیمی بیضا بود که در آن محل، آثار فراوانی از عمارات بزرگ ویران شده و نیز در بعضی از جاهای آن آثار باروی قدیمی شهر دیده میشود که وجود بیضای بزرگ و تاریخی قرون گذشته را ثابت میکند. در سال ۱۹۷۲ میلادی پروفسور سامنر آمریکایی کاوشهای خود را در تپههای روستای ملیان آغاز کرد و به شواهدی از تمدن انزان یا انشان دست یافت.
جغرافیا
شهرستان بیضا، در شمال غربی استان فارس در منطقه سردسیر، در دشتی چمن زار واقع شده و مشتمل است بر دهستانهای بیضا، بانش و کوشک هزار، از شمال به بخش کامفیروز، در شهرستان مرودشت، از مشرق به شهرستان مرودشت، از جنوب به شهرستان شیراز و از مغرب به بخش مرکزی شهرستان سپیدان محدود است. از کوههای مهم آن گر، مُور، شِش پیر و نِسا، از رشته کوههای زاگرس است، و تنگ غوره دان (قوره دان) در دهکده ایاسجان در دامنه شمالی کوه غوره دان واقع است. رود فصلی اردکان و رود شش پیر اراضی آن را مشروب میکنند. رود کر درجانب شمال شرقی آن جریان دارد. این بخش، دارای چندین رشته قنات و چشمههای فراوان است، از جمله جورک، چله گاه بزرگ، چله گاه کوچک، انجیرک و هفت خوان در کنار دهکده هفت خوان. آبادیهای آن عمدتاً در دشت قرار گرفتهاست. از گیاهان و درختان بلوط، بنه، بادام کوهی، کتیرا، گون و گل گاوزبان، و از حیوانات، بزکوهی، قوچ، میش، آهو، گرگ، گراز، روباه، بزکوهی، خرس، و خرگوش، و از پرندگان کبک و تیهو را میتوان نام برد.
اقتصاد
بیضا منطقهای سرسبز خوش آب و هوا است و کشاورزی و دامپروری پررونقی دارد. محصولات مهم آن گندم، جو، بُنشن، انگور، سیب و تره بار است. پرورش دام (گوسفند، گاو و شتر) و زنبور عسل در آن رایج است. گلیم بافی و قالی بافی از صنایع دستی آن بهشمار میآید. قالیهای آن با نقشهای سالاری و محمدی صادر میشود. در بیضا انگورهایی میرویید که هر دانه آن ده مثقال بود، و سیبهایی بود که دور هریک از آن دو وجب بود. بیضا همچنین مار و عقرب و سایر حیوانات موذی داشت.
جاذبه های گردشگری