گِراش شهری است در جنوب استان فارس که در فاصله ۳۵۵ کیلومتری جنوب شرقی شیراز و ۲۷۰ کیلومتری شمال غربی بندرعباس قرار دارد. این شهر مرکز شهرستان گراش است. جمعیت گراش بنا بر آخرین سرشماری سراسری، ۳۴٬۴۶۹ تن گزارش شدهاست. که از این لحاظ پانزدهمین شهر استان فارس و دویست و چهل و سومین شهر ایران بهشمار میرود.
گراش در ارتفاع ۹۱۴ متری از سطح دریا، در منطقه ناودیسی زاگرس واقع شدهاست. این شهر در دشت گراش از شمال و جنوب به وسیله کوههای سرخ و کوههای سیاه محصور شدهاست. بلندترین قله مشرف به شهر، بُنِ مُرُک نام دارد که یکی از قلههای کوه سیاه در جنوب غربی شهر است. آب و هوای گراش گرم و خشک است و در سال ۲۰۱۸ میلادی، میانگین دمای طول روز آن بین ۱۷ تا ۲۶ درجه سلسیوس متغیر بودهاست. بنای اولیه شهر گراش حول قلعه همایوندژ شکل گرفتهاست که در بالای کوه کلات قرار دارد. این قلعه به صورت متناوب مرکز حکومتی نیمهخودمختار بوده که با نام حکام لارستان و بنادر شناخته میشدهاند. کوه کلات امروزه در مرکز شهر قرار گرفته و به نماد شهر تبدیل شدهاست. مردم گراش اچمی بوده و زبان رایج ایشان نیز اَچُمی است. شهر گراش با دارا بودن ۱۵ اثر تاریخی از دورههای مختلف که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاند، یکی از شهرهای تاریخی جنوب استان فارس محسوب میشود. برکه کَل که بزرگترین آبانبار ایران لقب گرفتهاست، یکی از آثار تاریخی شناختهشده این شهر است.
نام
درباره ریشهشناسی نام گراش دیدگاههای متعددی ارائه شدهاست و نام کنونی را شکلی تغییریافته از نامهای قدیمی میداند. بر اساس یکی از این دیدگاهها، گَراش همریشه «خَراش» و «غَراش» است که به معنی پراکنده و پریشان ثبت شدهاست و به پراکندگی آبادیهای گذشته در منطقه کنونی شهر اشاره دارد.
دیدگاه دوم، گراش را از ریشه «گِرِشَه» میداند. بافت زمینشناسی کوههای منطقه از جمله کوه کلات، تشکیلشده از سنگها و خاکهای رسی مارن است. این خاکها را در زبان اچمی گرشه مینامند و گروهی آن را ریشه نامگذاری شهر گراش میدانند.
دیگر دیدگاهی که در این رابطه مطرح شدهاست، نام شهر را برگرفته از واژه «گَبراش» به معنی سرزمین گبرنشین بیان میکند.گبر در زبان فارسی نو به معنی غیرمسلمان و زرتشتی است. این دیدگاه معتقد است که زرتشتیانی که در این منطقه ساکن بودهاند، پس از فتح فارس توسط اعراب مسلمان، به مناطق دیگر از جمله هندوستان مهاجرت کردهاند.
چهارمین و آخرین دیدگاه، واژه «گِرا» را ریشه نام گراش معرفی میکند. گرا در گویش گراشی به معنی روشنایی و شعلهور بودن است. این نظریه از آن جهت مطرح شدهاست که به علت موقعیت جغرافیایی و عوارض طبیعی اطراف گراش، کوه کلات در تمام طول روز دارای تابش مستقیم نور خورشید است و این نور به مناطق مختلف شهر انعکاس پیدا میکند.
تاریخ گراش
دوران پیشاتاریخ
تپه گال یکی از آثار به جا مانده از پیشاتاریخ در گراش است که در قسمت جنوب غربی شهر قرار دارد. در واقع تپه گال را میتوان یکی از مراکز جمعیتی گذشته گراش دانست. کارشناسان باستانشناسی دیرینگی این تپه را چهارهزار سال تخمین زدهاند. کشف برخی از اشیای سنگی، خشتی و سفالی در محوطه این تپه، نشان از قدمت بالای آن دارد. به طوری که ساکنان اولیه این محوطه را زرتشتیان عنوان کردهاند. تپههای دیگری نیز در امتداد تپه گال وجود دارند که هنوز مورد کاوشهای باستانشناسانه قرار نگرفتهاند.
دوران باستان
کشف قبرستانی وسیع حاوی گورخمرههای گراشی در کاوشهای باستانشناسی منطقه مغ بریمی میناب، یکی دیگر از نشانههای تاریخی گراش در دوره اشکانیان است. گراشی به خمرههای سفالین و نخودیرنگی گفته میشود که برای تدفین مردهها به صورت جنینی، از گراش به سواحل خلیج فارس منتقل میشدهاست. این آثار، نشاندهنده رونق سفالگری گراش در دوران اشکانیان است. وجود آثاری مانند سد ساروجی تنگآب، موید رونق کشاورزی گراش در دوره ساسانیان میباشد. این سد که در تنگهای در جنوب غربی شهر گراش قرار دارد، با جویهای کوچکی به دشت گراش متصل میشده و آب مورد نیاز برای کشاورزی آن مناطق را تأمین میکردهاست. همچنین آثاری مانند چاه زیت و برکه کدهبان (که متأسفانه تخریب شدهاست) رونق کشاورزی در مناطق دیگر گراش را نیز تأیید میکنند. ساختوسازهایی از جنس سنگ و ملات گچ در تپه باستانی گال، که بر روی سازههای خشتی پیشاتاریخ بنا شدهاست و بنا به گزارش کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، مربوط به دوره ساسانی میباشد، بیانگر بخشی دیگر از حیات تاریخی گراش در آن دوران است.
دوران اسلامی
اتفاقات تاریخی گراش نیز همچون سایر نقاط ایران، در سدههای نخستین پس از ورود اسلام به روشنی مشخص نیست. نخستین منابع تاریخی مکتوب که نام گراش در آنها ذکر شدهاست، مربوط به سده سوم هجری قمری میباشند؛ جایی که همراهی سپاهی از گراش با لشکریان جهانگیریه در مقابل لشکریان عمادالدوله دیلمی که برای فتح فارس عازم شده بودند، ذکر شدهاست. در سده چهارم هجری قمری، فرستادگان شاهزندو برای فتح قلعه همایوندژ و دعوت زرتشتیان منطقه به اسلام، راهی گراش شدند و موفق به تسخیر آن گردیدند. در واقع در سدههای پس از اسلام، نقش اصلی در وقایع تاریخی گراش را قلعه همایوندژ بازی میکند و محور بیشتر اتفاقات مرتبط با گراش است. با این حال از قرن سوم تا هفتم هجری، نامی از گراش در گزارشهای تاریخی دیده نمیشود. در قرن هفتم و در خلال لشکرکشی ابوبکر بن سعد زنگی به سمت سواحل جنوبی ایران، قلعه همایوندژ مدتی محاصره شده و پس از ناتوانی در فتح قلعه، صلح میکنند. این گزارش و نیز ذکر نام گراش تحت عنوان جریس در کتاب تاریخ وصاف، نشان از آبادانی و تسخیرناپذیری قلعه آن در آن دوران است.
اما یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ گراش، ظهور شیخ دانیال در این شهر و سفر او به خنج است. شیخ دانیال با پایهگذاری سلسه مشایخ دانیالی در خنج تأثیر زیادی بر سرنوشت لارستان و بنادر و جزایر خلیج فارس میگذارد. گراش نیز به عنوان زادگاه وی، محل استقرار مشایخ و بزرگان صوفیهی دانیالی میگردد. خانقاه شیخ دانیال در قرن هفتم به قدری مشهور بوده که یکی از چهار رکن دراویش جنوب ایران محسوب میشدهاست؛ به گونهای که مریدان او در دربار هرمز از احترام والایی برخوردار بودهاند. با روی کار آمدن دولت صفویه و تقویت قلعههای نظامی منطقه، نقش قلعه گراش از ابتدای سده دهم هجری قمری تا پایان دوران قاجاریه به صورت چشمگیری اهمیت پیدا کرد؛ به طوری که در این ۴۰۰ سال، نام تمامی حاکمان گراش در کتابهای تاریخی به صورت مشروح ذکر شدهاست. پس از تسخیر لار توسط اللهوردی خان، وی حاکم گراش را برکنار کرده و پسرش را به حکومت برمیگزیند. ساخت مساجد جامع و آخوند، مرمت سد تنگآب، احداث کاروانسراهای متعدد و فعالیتهای پرورش و صادرات شتر و اسب به هندوستان از جمله مهمترین مضامین رونق تجاری و بازرگانی گراش، همزمان با حکومت صفویان است.
دوران معاصر
در برخی از سفرنامههایی که در دوران قاجاریه نوشته شدهاند نام گراش به چشم میخورد. زینالعابدین شیروانی در بستانالسیاحه گراش را دارای ۷۰۰ باب خانه و مردم آن را شیعه معرفی میکند. همچنین محمدحسن اعتمادالسلطنه در مرآتالبلدان به گراش اشارههایی کردهاست. در سده سیزدهم، پس از ماجراهایی که به ظلم و ستم فراوان علیه مردم گراش منجر میشود، گراشیها با همدستی شخصی از اهالی گلپایگان که علیرضا نام داشته، موفق به فتح قلعه میشوند. از این تاریخ به بعد سلسله حاکمان گراش تغییر کرده و حکومت در اختیار علیرضا و نوادگان وی قرار میگیرد. این دوران که حدود ۱۰۰ سال به طول انجامیده را میتوان درخشانترین دوره تاریخ گراش نامید. علیرضا که پس از کسب جایگاه حکومت به دَهباشی علیرضا گراشی ملقب شدهاست، همزمان با حکومت محمدشاه قاجار توانست لار را فتح کند. پس از دَهباشی علیرضا، پسر او یعنی فتحعلیخان گراشی به حکومت میرسد که یکی از مقتدرترین حاکمان لارستان قلمداد میشود. او همچنین از ناصرالدینشاه قاجار لقب بیگلربیگی لارستان و بنادر را دریافت میکند. بیگلربیگی عنوانی است که در دوران صفویه و قاجاریه به حاکمان ایالات بزرگ اطلاق میشدهاست. حکومت فتحعلیخان از سال ۱۲۷۸ تا ۱۳۱۲ هجری قمری به مدت ۳۴ سال، قدرت اول لارستان، سبعهجات و بنادر بوده که این پهناوری قلمرو، در سفرنامه گردشگران خارجی نیز دیده میشود.
در زمان حکومت فتحعلیخان، گراش در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به پیشرفتهای زیادی دست یافت. همچنان که فتحعلیخان حکومت کل لارستان و بنادر را اداره میکرد، برادرش حاجاسدالله حاکم گراش بود. او در سال ششم از حکومت فتحعلیخان، با حضور در نجف و تقاضای اعزام یک مجتهد به گراش از سوی میرزای شیرازی، زمینهساز حضور شیخعلی رشتی در گراش شد. در این دوران بناهایی همچون مدرسه علمیه، برکه کل، برکه حاجاسدالله، حمام دَهباشی و حسینیه سنگآوی ساخته و مسجد جامع گراش و بازار قیصریه لار تعمیر شد. این اقدامات گراش را از لحاظ عمرانی به پیشرفتهای قابلتوجهی رسانید. حضور سیدعباس معصومی گراشی و تألیف کتابهایش توانست به رونق بیش از پیش مدرسه علمیه گراش کمک شایانی کند. رونق کشاورزی، سفالگری، شیشهسازی، باروتسازی، سربسازی و ساخت ساروج از دیگر نمودهای پیشرفت گراش در این دوره است؛ به گونهای که خمرههای سفالی موسوم به گراشی، علاوه بر بنادر و جزایر خلیجفارس به عمان و زنگبار نیز صادر میشدهاست. پس از پیروزی انقلاب مشروطه، انجمنهای ایالتی و ولایتی در گراش تشکیل شد؛ اما چندی بعد و به دلایلی، خوانین گراش با سید عبدالحسین لاری که به عنوان رهبر مشروطه در لارستان شناخته میشد، به اختلاف برخوردند. این اختلافات با حادثه قتل خوانین لارستان در سال ۱۳۲۶ هجری قمری تشدید شدهاست. با ادامه این روند، حاجعلیقلیخان گراشی که در آن زمان منصب بیگلربیگی لارستان و بنادر را برعهده داشته، با حبیباللهخان قوام حاکم شیراز در دوره استبداد صغیر متحد شده و علیه سید عبدالحسین لاری اقدام کردند. این اقدامات در نهایت باعث شکست حکومت مشروطه او در لار شد. با این حال و پس از فتح تهران، کماکان گراشیها ضمن تعامل با پیروان سید عبدالحسین لاری، بر لارستان حکومت میکنند. این سلسله تا دوران حکومت رضاشاه پهلوی قدرت را در دست داشتهاند. با قدرت گرفتن رضاشاه و تشکیل حکومت مرکزی، مبارزه او علیه قیامهای پراکنده اقوام آغاز شد. آخرین حاکم مستقل لارستان که زادانخان گراشی نام داشت نیز در طی همین مبارزات و در سال ۱۳۰۹ در جنگ قلعه از نیروهای دولتی شکست خورده و به تهران منتقل گشت. بعدها و با تأسیس شهرداری گراش در سال ۱۳۴۴ خورشیدی، پسر زادانخان یعنی اللهقلیخان مقتدری به عنوان نخستین شهردار گراش انتخاب شد.
جاذبه های گردشگری
آب انبار های گراش (هفت برکه گراش)
کاروانسرای برمیر
کاروانسرای فداغ
برکه کَل، بزرگترین آبانبار ایران
قلعه همایوندژ
سد تنگآب
برکه حاجاسدالله
مجموعه تاریخی هفتبرکه
حسینیه سنگآوی
تپه باستانی گال
حسینیه اعظم
مسجد آخوند
برای اطلاعات بیشتر به بخش
جاذبه های گردشگری مراجعه گردد